زمان می‌گذرد؛ چه بخواهم و چه… .

زمان می‌گذرد؛ چه بخواهم و چه نخواهم

کاری از دستم برنمی‌آید اگر بخواهم فقط به فکر گذشت زمان باشم.

هر لحظه در گذر است. اینکه همین لحظه را همین الان دریابم هنر است

تمام روزها به‌ظاهر یک شکل و یک اندازه و یک جور است. چگونه از آن استفاده کنیم مهم است

زمان باید بگذرد. ایستایی زمان، یعنی مرگ.

 

آنقدر در روزمرگی‌های زندگی غرق شده‌ایم که عمرمان را آن‌گونه که باید سپری نمی‌کنیم. تلف می‌کنیم.

 

جنایتی سوزناک‌تر از این سراغ ندارم که بدانی این کاری که می کنی تلف‌کردن زمان است و باز هم آن را انجام دهی

 

بارها به خاطر می‌سپارم که قدر زمانم را بیشتر بدانم؛ اما باز هم زمان از دستم در می‌رود

 

برای بازی‌کردن با بچه‌ها هیچ زمانی تعیین نمی‌کنم هرگاه با آن‌ها بازی می‌کنم زمان انگار متوقف شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *