کلمه سال
این شروع و عزم جدی من برای غرقشدن در نوشتن و نویسندگی است. سال ۹۹ را با تمرکز و تأکید بر نوشتن آغاز کردهام. به اصطلاح، چنانچه از من بپرسند کدام کلمه را به عنوان کلمه سال خود انتخاب میکنی؟ بیتردید خواهم گفت: نوشتن.
منظورم از کلمه سال، یعنی خلاصه و جمعشده و زیپشده هدفها و رؤیاها و آرزوها و برنامههاییست که هر یک از ما در هر سال برای خودمان داریم. چنانچه از شما بپرسند کلمه سالتان چیست، چه پاسخی برایش دارید؟!
«نوشتن» به عنوان سردسته و سرسلسلهدار هدفها و برنامههای من است. هر کار دیگری انجام میدهم به نوعی مرتبط با نوشتن باید باشد.
اما نوشتن برایم به چه معناست. هر کس برای خودش تعبیر و مفهومی از نوشتن دارد. نوشتن این موضوعها را به ذهنم میآورد.
جملههای کوتاه درباره نوشتن
۱
نوشتن مثل صحبت در جمع است؛ گاهی خودمانی و راحت و گاهی رسمی و سخت.
۲
نوشتن مثل برداشتن پا از روی ترمز است، همین که قلم را برداری، راه میافتی.
۳
نوشتن، مثل خوردن آب انار است؛ هنوز شروعنکرده، گونهات سرخ میشود.
۴
نوشتن مثل عادت زودبیدارشدن است؛ تا وقتی به عادت تبدیل نشده است، سخت است.
۵
نوشتن، گاهی میتواند مثل حرفهای بدون فکر بچهها باشد، بیپروا و بیهوا بنویس.
۶
نوشتن مثل زیستن است؛ ولی زیستنی ثبتشده و ماندگار برای مدتی طولانیتر.
۷
نوشتن مثل ورزش منظم و جدی روزانه است؛ سخت و لذتبخش.
۸
نوشتن مثل چاینبات یزدیهاست؛ برای هر دردی، تجویز میشود.
۹
نوشتن مثل چای داغ در هوایی سرد است؛ به عمد داغ میخوری و میسوزی و از این سوختن خودساخته لذت میبری. با نوشتن نیز فکرهایت را میسوزانی و روی کاغذ میآوری و از این سوختن، لذت میبری.
۱۰
نوشتن، توپ پلاستیکی دولایه برای فوتبال در کوچههای خاکیست، اول نمیخواهی بازی نوشتن را شروع کنی، وقتی شروع کردی، تا کاغذهایت تمام نشود، ادامه میدهی. درست مثل بچههایی که آنقدر غرق بازی میشوند تا اثری از توپ و لایههایش نماند.
چنانچه تمایل دارید در دوره غیرحضوری «تقویت حافظه و تمرکزافزایی» شرکت کنید، روی لینک زیر کلیک کنید:
دوره غیرحضوری «تقویت حافظه و تمرکزافزایی»؛ اطلاعات تکمیلی و ثبتنام؛ جلسه نخست رایگان
۱۱
نوشتن همان زندگیست، فقط عمقش را چندبرابر میکند.
۱۲
نوشتن گفتوگوی شفاف مکتوب مؤثر با خود است. دروغ بگویی، متوقف میشوی.
۱۳
نوشتن، درمان دردهای نهفته درون است.
۱۴
نوشتن گریه نوزاد در هر لحظه از روز است که تا به خواستهاش نرسد، آرام نگیرد.
۱۵
نوشتن، نمای بیرونی فکرکردن است.
۱۶
نوشتن مثل تخمهشکستن است شروع کنی، نمیشود به سادگی از آن دست بکشی.
۱۷
نوشتن مثل خوردن نان و پنیر با سبزی است، به این زودیها از آن سیر نمیشوی.
۱۸
نوشتن مثل خواب است، بهموقع و کافی باشد، انرژی و آرامشی عجیب به تو میبخشد.
۱۹
بارها صحنهای یا منظرهای جذاب دیدم و دلم خواست دربارهاش بنویسم. به دل وعده دادم باشد وقتی دیگر، فعلاً بسپار به یاد؛ ز دست دیده و دل هر دو فریاد.
۲۰
برای ننوشتن، هر بهانه و توجیه و دلیلی بیاورید، من نمیتوانم بگویم ننویسید. رطبخورده منع رطب چون کند؟
۲۱
نوشتن، مثل آب است؛ نطلبیده هر دوشان مراد است.
۲۲
همهمان به نوعی دو ترس جالب و عجیب داریم: ترس از سخنرانی و ترس از نوشتن. و جالب اینکه از نوشتن کمتر میترسیم و عجیبتر آنکه کمتر هم انجام میدهیم
۲۳
نوشتن ماندگارترت میکند. اثری از خودت بگذار.
۲۴
نمیدانم آخر چه میشود: نوشتن از خودم، ترسم را از بین میبرد یا ترس از نوشتن، خودم را.
۲۵
نمیدانم کدام زودتر نتیجه میدهد: بترسم، بهتر مینویسم یا نترسم و بد بنویسم.
۲۶
نمیدانم کدامش درست است: تا نفس میکشم، مینویسم یا تا مینویسم، نفس میکشم
۲۷
برای بهترشدن در نوشتن، دهبرابر بیشتر از اکنونت بنویس.
مجید نعیمیاوری
…این نوشته، بهروزرسانی میشود…
شما با فکرکردن درباره نوشتن، به یاد چه میافتید؟
نوشتن برای شما مثل چیست؟
چنانچه تمایل دارید در دوره غیرحضوری «روش مطالعه صحیح و یادگیری سریع» شرکت کنید، روی لینک زیر کلیک کنید:
دوره غیرحضوری «روش مطالعه صحیح و یادگیری سریع»؛ اطلاعات تکمیلی و ثبتنام