پیشمقدمه: حدسم اینست به احتمال زیاد، اهل مطالعهای و دوستدار آموزش و یادگیری. نخستین دلیلش اینکه در حال خواندن مقالهای مهم و مؤثر در زمینه یادگیری و تقویت حافظهای.
برندسازی
درباره برندسازی چه میدانیم یا بهتر بگویم چقدر میدانیم. منظورم در این مقاله برندسازی برای کالا یا خدمات نیست. برندسازی برای خودمان را میگویم یا به اصطلاح «برندسازی شخصی». اینکه دیگران در نبودمان دربارهمان چه میگویند. اینکه از خود چه اثری و چه تأثیری و چه ذهنیتی و چه نگرش و دیدگاه و تفکری در ذهن و نظر دیگران برجا گذاشتهایم و آنها چگونه و با چه کیفیتی و با چه ویژگیها و شاخصها و صفتهایی یادمان میکنند.
لحظهای تأمل کن و ادامه این مقاله را نخوان و با خودت مرور کن به احتمال، دیگران چه برداشتی از شما دارند و دوم اینکه باز هم لحظهای تأمل کن و تفکر کن که خودت میخواهی و دوست داری دیگران چه برداشتی و چه ذهنیتی از تو داشته باشند و در گام سوم بررسی کن و قضاوت کن و مطابقت کن این دو چقدر به هم نزدیکاند یا با هم اختلاف دارند.
تقویت حافظه
تقویت حافظه نوعی جاذبه و دافعه در خود دارد. هم میخواهیم بگوییم حافظهمان قوی و دقیق و عالی است و نیاز به تقویتش نیست و هم میخواهیم درباره تکنیکها و روشها و نحوه بهترکردن و عالیترکردن حافظهمان بدانیم و یاد بگیریم. بسیاری میخواهند یکی از صفتها و ویژگیهای مثبتی که دیگران دربارهشان در نهان و آشکار میگویند و تعریف میکنند، از حافظه عالی و برترشان باشد. به عبارت بهتر، حافظه عالی، برند شخصیشان باشد.
اینکه بگویند فلانی هر چه میخواهد و هر چه میخواند، در ذهنش میماند و به یادش میآید، هر زمان خواهد. از واژههای متعدد و عددهای طولانی گرفته تا چهرهها و اسمها و خلاصه، ذهنی قوی دارد در بهخاطرسپاری و بهخاطرآوری.
گام نخست
نخست شرطش اینست که بخواهیم. خواستن، خود پنجاهدرصد کار را پیش میبرد؛ یعنی خیالت راحت است که خودت تکلیفت با خودت روشن است. در برندسازی شخصی نخست خودت باید بخواهی که مثبت و تأثیرگذار و مؤثر جلوه کنی و بعد اقدام. یعنی یاد بگیری و از خود تأثیری مثبت جای گذاری.
در تقویت حافظه نیز، همین ذهنیت مثبت و نگاه مثبت و خواسته قلبی برای بهبود و تقویت حافظهات، بسیار عالی و مؤثر عمل میکند. نگو از من گذشته؛ نگو ذهنم ضعیفه؛ نگو برام سخته؛ نگو توی کلهام نمیره؛ نگو حواسم جمع نمیشه؛ نگو بلد نیستم؛ نگو من اهل این کارها و تمرینها نیستم؛ نگو حوصله ندارم؛ نگو حسشو ندارم؛ نگو حافظهام داغونه؛ نگو به همین هم راضیام؛ نگو ذهنم یاری نمیکنه؛ نگو مغزم آکبنده؛ نگو من نمیخوام یا نمیتونم شرمنده و هزار نگو نگوهای دیگه… .
تا خودمان نخواهیم تا خودمان باور و ذهنیت و پیشفرضهای ذهنی خودمان را تغییر ندهیم، هر چقدر هم دیگران برایمان روضه بخوانند و تلاش کنند و نصیحت کنند و وادارمان کنند به تمرین و کار و اقدام؛ ره به جایی نخواهیم برد و نخواهند برد؛ هم آنها و هم خودمان.
گویی در هاون میکوبند آب را. تیر میزنند در تاریکی. بیثمر میگردند و بیهوده میکوشند و انتظار خبری و امیدی و پیشرفتی نیست از ما. تا خودمان نجنبیم و نکوشیم و نتلاشیم؛ یعنی تلاش نکنیم، هیچ نتیجهای درخور و شایسته و بایسته عایدمان نمیشود و نخواهد شد و نشده بوده است؛ یعنی پیش از این هم، کسی با این روند، به نتیجهای مؤثر نرسیده است.
پس گام نخست اینکه بخواهیم تا بتوانیم
به قول دومینیک ا.براین، قهرمان هشت دوره مسابقات جهانی تقویت حافظه، برای موفقیت در هر کاری، فقط کافیست دو عامل مدنظرت باشد: خواستن و تکنیک.
چنانچه از ته دل و بهتر بگویم با جانودل بخواهی در کاری موفق شوی و پیشرفت کنی و نتیجهای عالی دریافت کنی، نیمی از مسیر را رفتهای. به ظاهر با دیگران در یک صف و ردیف هستی و بهواقع تو و تمام افرادی از جنس تو، بیش از نیمی از راه را رفتهاند و جلوترند.
خب، گام بعدی چیست؟
گام دوم: یادگیری تکنیک
حال که از نظر ذهنی و روحی و علاقه و تمایل قلبی، تمامقد، مشتاقیم تا مهارتی جدید یا کاری جدید بیاموزیم یا تغییر و پیشرفت و رشدی مؤثر در خودمان ایجاد کنیم، فقط یک کار دیگر لازم است انجام دهیم. آن هم اینکه: روش و منش و نحوه اجرا و به اصطلاح تکنیکهای آن کار یا مهارت یا چگونگی یا فرایند یا روند آن تغییر و پیشرفت را یاد بگیریم.
گام سوم: پیشگامان
برای یادگیری، سراغ پیشگامان و الگوها و کسانی میرویم که آن مسیر را رفتهاند و بعد از آزمونها و خطاها و شکستها و تجربهها و تلخیها و سختیها، بهترین مسیر و بهترین تکنیک و روش و نحوه انجام کار را یافتهاند. دیگر چه میخواهیم بهتر از این. از آنها کمک میگیریم یا کتابهایشان را میخوانیم و یاد میگیریم.
بهانهها
بسیاری از ما به اینجا که میرسیم و صحبت از مطالعه و خواندن میشود، سست میشویم و بهانه میگیریم که حوصله نداریم و فرصت خواندن نداریم و حتی اینکه بعضیهایمان میگوییم: هر چه میخوانیم زود فراموشمان میشود؛ پس چه فایده تا بخوانیم. و نتیجه اینکه نمیخوانیم.
همانجایی که هستیم، میمانیم. بیانگیزه، بیاقدام؛ بیپیشرفت؛ بیحرکتی روبهجلو؛ بیتغییری عالی؛ بیاقدامی پرتأثیر.
خب. میتوانیم از همین روش صحیح مطالعه اقدام کنیم و دربارهاش بررسی کنیم و یادش بگیریم. برای اطلاعات بیشتر مقاله «تندخوانی و تقویت حافظه: از مبتدی تا حرفهای» را مطالعه کنید.
گام چهارم: اجرا
هر چقدر بخواهیم و هر چقدر ذهنی و روحی و قلبی آماده باشیم یا آمادگیاش را ایجاد کنیم و بعد الگوهایمان را بیابیم و تجربهها و شکستها و موفقیتها و پیشرفتها و پندها و توصیهها و نصیحتهایشان را آویزه گوشمان کنیم؛ تا خودمان دست به اقدام نزنیم تا در دل شیر، نه ببخشید دهان شیر نرویم؛ تا در کف میدان حاضر نشویم تا بیداریهای شبانه یا سحرخیزیهای روزانه را تجربه نکنیم، باز میشود همان قصه آب و هاون و بیهوده کوبیدن؛ باز هم دور خود گردیدن.
دلمان خوش است در حرکتیم و غافل از اینکه فقط در ذهن و قلبمان خواستن، فقط نیمی از مسیر است. تکنیکهایش را یاد گرفتی، دیگر معطل چه هستی؟ اقدام کن. اجرایش کن. نتوانستی، اشکال ندارد. باز هم اقدام کن.
مهم اینست خودمان اقدام کنیم. بیاقدام، ره به جایی نمیبریم. برو. حتی به آزمون و خطا. نگو الگو ندارم یا پیدا نکردم. چنانچه الگو داری یا یافتی که چه بهتر، نداری خودت بپر؛ یعنی خودت اقدام کن و راه درست و غلط را پیدا کن.
فقط برو و نمان. به قول حافظ، شاعرمان: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل. دیگر چه میخواهیم از بزرگانمان. چطور باید بگویند که برویم و غر نزنیم و ننشینیم در خانهمان.
برای تغییر و تحولی چشمگیر در بهخاطرسپاری و نیز افزایش میزان یادگیری و یادآوری، محصول تصویری «تقویت حافظه: از عادی به عالی» را ملاحظه کنید.
کاش قدرمان را بیشتر میدانستیم. کاش به خوبیها و توانمندیها و انگیزههای درونی و ذهنهای پراستعداد و پُرایده و پربار مغزمان بیش از این اعتماد میکردیم که دنیایمان را رنگیتر و خواستنیتر و آموزشیتر و یادگیرندهتر میکرد برایمان؛ نه فقط برای خودمان؛ برای خانواده و جامعه و شهر و دیارمان.
در صورت تمایل میتوانید در یکی از دورههای غیرحضوری و کاربردی زیر شرکت کنید:
دوره غیرحضوری «روش مطالعه صحیح و یادگیری سریع»
دوره غیرحضوری «تقویت حافظه و تمرکزافزایی»
دکتر مجید نعیمیاوری