بسیاری از پدران و مادران و نیز معلمان از این موضوع گله دارند که فرزندان یا دانشآموزانشان آماده یادگیری نیستند و نه خوب به درسها گوش میدهند و نه تکلیفهای مدرسه را درست و کامل انجام میدهند. به طور قطع این موضوع، کار را برای معلمان سخت میکند. در کتاب «مغز و آموزش»، نوشته اریک جنسن، این موضوع به طور دقیق بررسی شده است و اینکه به واقع چه اقدامی باید انجام دهیم تا ذهن و مغز کودکانمان را برای مدرسه و یادگیری آماده کنیم و اینکه بهترین زمان یادگیری در چه سنی هست؟ از نوزادی؟ خردسالی؟ کودکی یا نوجوانی؟
آمادگی برای یادگیری از دوران جنینی
پژوهشها نشان میدهد آمادگی برای یادگیری و مدرسه از دوران جنینی آغاز میشود. جنین در حال رشد در برابر دو عامل بسیار حساس است: فشار روانی و تغذیه نامناسب. به بیان بهتر خط قرمز زنان باردار باید توجه و حساسیت به همین دو موضوع مهم باشد. زن باردار باید به نحو عالی تغذیه کند و تا حد ممکن از خشم و عصبانیت دوری کند. اریک جنسن با بیان اینکه بیشتر سلولهای مغز در ماههای چهارم تا هفتم بارداری تولید میشوند، تأکید میکند هوش عاطفی بسیار زود شکل میگیرد. بخش چشمگیر هوش عاطفی در سال نخست زندگی آموخته میشود. در این دوران، حتی ایما و اشاره پدر و مادر نیز حائز اهمیت است. زمانی که بچهها به سن مدرسه میرسند، برای پرورش هوش عاطفی خیلی دیر شده است و به عبارت بهتر، سالهای مدرسه شاید آخرین فرصت پرورش سواد عاطفی باشد.
اقدام عملی
نخستین اقدام اینکه به عنوان پدر یا مادر باید این موضوع را بپذیریم که مهمترین نقش در یادگیری فرزندان، خودمان هستیم و نه معلمان آنها. این ما هستیم که باید کودکمان را برای یادگیری آماده کنیم نه هیچ شخص یا نهاد دیگری. این مسئله به حدی مهم و ضروری است که هر چه زودتر اقدام کنیم، بهتر است. نباید دست روی دست بگذاریم و زمان را از دست بدهیم. میتوانیم تأثیر مواد غذایی مختلف را بررسی کنیم و حتی دفترچه یادداشتی برای این کار اختصاص دهیم. با فرزندانمان درباره تغذیه و یادگیری صحبت کنیم و اینکه به هر چه میخورند، توجه کنند. نکته پایانی اینکه پیش از هر توصیه به فرزندانمان، باید از خودمان شروع کنیم. به عبارت دیگر بهترین الگوی کودکان برای تغذیه مناسب و به طور کلی هر رفتار مناسب، پدران و مادرانشان هستند.