اشتباه من کجاست؟ بخش دوم: اشتباه‌های من

 

۳۸

اشتباه شماره یک: استفاده از گوشی بدون هدف و برنامه

بعضی روزها اینقدر برنامه‌هایم زیاد و دقیق است که فرصتی برای بیهوده‌گشتن در فضای مجازی ندارم. گاه تا شب حتی یک‌بار هم به اینستاگرام یا تلگرام سر نمی‌زنم. کارهای مختلف در ذهن و روی کاغذ دارم و آن‌ها را پشت سر هم انجام می‌دهم. وای از زمانی که بی‌برنامه باشم، دقیقه‌ای هفت هشت بار به گوشی سر می‌زنم، از این پیج به پیج دیگر، از این سایت به سایت دیگر، بیهوده‌چرخی. دنبال مطلبی که به‌دردبخور باشد یا نباشد؛ ولی وقتم را بگذراند.

از این بیهوده‌گشتن خسته می‌شوم، چشم‌هایم نیز اذیت می‌شود؛ اما ول‌کن نیست این مغز بیکار. می‌خواهم کاری انجام دهم، برنامه‌ای ندارم، پی راحت‌ترین کار می‌‌گردم. اینستا و فضای مجازی. عجب اشتباه دردناکی.

۳۹

چه کنم؟

بهتر است زمان‌های استفاده از گوشی موبایل و حضور در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های مجازی را مدیریت کنم.

بهتر است استفاده از گوشی تلفن همراه را به زمان‌های خاصی محدود کنم. در سایر زمان‌ها استفاده از آن ممنوع است. برای مثال صبح بلافاصله بعد از بیدارشدن از خواب یا شب قبل از خوابیدن، استفاده از گوشی ممنوع است؛ بلکه بهتر بگویم حرام است. یعنی برای خودم این طور تلقین کرده‌ام که اگر استفاده کنم، گناه کرده‌ام؛ یعنی عذاب می‌شوم. یعنی به جهنم می‌روم.

پس چه ساعتی استفاده کنم؟

نخست باید ببینم برای چه هدفی می‌خواهم استفاده کنم.

می‌خواهم ببینم چه خبر است. چه کسی چه مطلبی گفته یا نوشته است. کسی برایم پیام فرستاده است؟ کسی مرا لایک کرده است؟ کسی سؤالی از من کرده است؟ خلاصه برای سرگرمی و وقت‌گذرانی و استراحت و این‌ها.

خب با خودم فکر می‌کنم آیا می‌ارزد این دستاوردهای بی‌ثمری که گفتم به آن وقت و فرصت و زمانی که برایشان صرف می‌کنم؟

نمی‌ارزد. زمان استفاده از گوشی برای دیدن و سرزدن و خواندن و سرگرمی و استراحت و وقت‌گذرانی فقط محدود می‌شود به دوتا نیم‌ساعت در روز. نیم‌ساعت نخست، ظهر قبل یا بعد از ناهار و در زمان استراحت. و نیم‌ساعت دوم محدود می‌شود به بعدازظهر قبل یا بعد از انجام کارهای اصلی مرتبط با هدف‌هایم.

می‌شود این‌ دو نیم‌ساعت را در زمان‌های مهمانی یا خلوت در جایی یا انتظار در محل کار یا اداره یا مطب دکتر استفاده کرد.

خلاصه مطلب اینکه استفاده از گوشی در منزل و در زمان بودن در کنار خانواده و بچه‌ها ممنوع است.

هر کاری قرار است انجام دهم، با هم انجام دهیم. بازی و تفریح و صحبت و خاطره و خوردن و خوابیدن.

تبصره: استفاده از گوشی برای یادگیری مانعی ندارد؛ هر چند توصیه می‌شود از لپ‌تاپ یا کامپیوتر برای این کار استفاده شود. نیز کسانی که شغل و درآمدشان از راه فضای مجازی می‌گذرد و هدف‌گذاری و پیشرفت کاری‌شان به میزان استفاده مؤثر از فضای مجازی بستگی دارد، این محدودیت زمانی در استفاده از فضای مجازی شاملشان نمی‌شود.

۴۰

اشتباه شماره دو: نمی‌دانم چه می‌خواهم

نه برنامه‌ای برای زندگی دارم. نه هدف‌هایم مشخص‌اند و نه می‌دانم از زندگی چه می‌خواهم. جالب آن است که تشنه موفقیت‌ام و می‌خواهم به هر آنچه می‌خواهم برسم. حال با خودم که خلوت می‌کنم و دقیق می‌شوم، نمی‌دانم واقعاً چه می‌خواهم.

۴۱

چه کنم؟

برای اینکه بدانم چه می‌خواهم، نخست بهتر است بررسی کنم چه منبع‌هایی در اختیار دارم. منبع‌های فعلی که دارم، چیستند؟

چه تعداد دوره خریده‌ام که ندیده‌ام؟

چه تعداد فایل صوتی یا تصویری یا شبکه آموزشی در فضای مجازی؟

فهرست دوره‌هایی که شرکت کرده‌ام اینجا بنویسم: دوره‌هایی بنویسم که همین الان امکان دسترسی به فایل یا محتوای آن‌ها را دارم.

بهتر است به تفکیک بنویسم. یعنی یک بخش مربوط به دوره‌هایی باشد که آن‌ها را کامل گذرانده‌ام و دست‌کم یک بار محتوای آن‌ها را مطالعه یا گوش کرده‌ام.

بخش دوم دوره‌هایی که خریده‌ام؛ ولی هنوز فرصت نکرده‌ام آن‌ها را ببینم یا گوش کنم یا نیمه‌کاره رها کرده‌ام.

بهتر است همین الان اولویت‌بندی کنم.

در حال حاضر چه می‌کنم؟

اولویت فعلی‌ام با کدام یک از این دوره‌ها هم‌خوانی دارد؟

بهتر است فهرست دوره‌هایی که در آن شرکت‌ کرده‌ام یا آن را خریده‌ام و استفاده کرده‌ام، بنویسم.

دوره‌هایی که قبلا خریده‌ام و شرکت کرده‌ام، عبارت‌اند از:

 

عنوان دوره
موفقیت اتوماتیک
عملگرایی و قدرت اراده
«انگیزه»
 ١٠٠ (صد)
افزایش توجه و تمرکز (کلیدی ترین مهارت قرن ۲۱)
مدیریت زمان و برنامه‌ریزی
حل مسئله
تندخوانی پلاس
هدف‌گذاری پیشرفته
هدف‌گذاری حرفه‌ای
سمینار جعبه ابزار ساخت ارتباطات فوق حرفه‌ای
بیشتر از مدرسه استادی
طرز فکر
نیلوفر مرداب
آموزش نرم‌افزار نقشه ذهنی
سمینار سفرنامه سیستم‌های آموزشی ۵ کشور
چطور جذاب و دوست داشتنی باشیم؟
کنترل لرزش صدا
محتواگران حرفه‌ای
ویرایش و درست‌نویسی
صد داستان در ۱۲۰ روز
اینستاگرامرهای حرفه‌ای
زبان انگلیسی

 

و در ادامه تعدادی از دوره‌هایی را فهرست کرده‌ام که قبلا خریده‌ام ولی هنوز ندیده‌ام:

عنوان دوره
رفع خجالت و کم‌رویی
بی‌خوابی
پیشواز
سبک زندگی
جان‌سختی و تاب‌آوری
از اهمال‌کاری و تنبلی تا موفقیت
فیلم سمینار «تعامل با افراد بدقلق»
دوره رایگان ۲۰ + ۱ نکته کلیدی سخنرانی
فیلم سمینار معارفه مدرسه استادی ۶
بازدهی و عملکرد هوشمندانه
تغذیه اصولی
ساخت اسلاید و پاورپوینت فوق حرفه ای
برداشت اولیه
مدیریت تکنولوژی
فعالیت بدنی
دوره ذهن آگاهی و مدیتیشن
کمال گرایی
دوره رایگان ازدواج سالم و موفق
سمینار معجون روابط خانوادگی
 قانون ۵ ثانیه
حرفه ای
کنترلِ کنترل (مدیریت خشم خود و دیگران)
شهامت: رفع خجولی و کم حرفی
 نردبانی برای موفقیت
شناخت رسالت فردی
هزار و یک محتوا
جعبه ابزار بیزنیس
نویسندگی خلاق
موبایل پول ساز

 

۴۲

اشتباه شماره سه: در زندگی هیچ اولویتی ندارم

سؤال: اولویت الان من در زندگی چیست؟

پاسخ: در چه زمینه‌ای؟ در زمینه تحصیلی، خانوادگی، کاری و… اولویت‌های مختلفی دارم. برای مثال برای پیشرفت و توسعه فردی، اولویت من عبارت است از: مطالعه یا دیدن فیلم کارگاه‌ها و وبینارهای خریده‌شده یا برگزاری کارگاه و سمینار.

و اولویت بعدی اینکه: هر فیلم و سمینار و کارگاهی دیدم یا مقاله‌اش را بنویسم یا پست و استوری از آن درآورم یا محصولش را تولید کنم یا لایو برگزار کنم یا وبینارش را.

خب اولویت بعدی من چیست؟

برگزاری دوره سکه‌نویسی و سکه‌گویی

تمام هوش و حواسم تولید محصول این دوره است. تمام محتوا در کانال اختصاصی آن ارائه می‌شود.

چه ویدئو و چه فایل صوتی و چه اسلاید و چه تصویرنوشته و…

اولویت بعدی:

مطالعه و کاربردی کردن آن

اولویت بعدی:

اولویت همیشگی: هر چه دیدم یا خواندم یا گوش کردم، بازتولید و انتشار. والسلام.

به قول شاهین کلانتری، پرکاری و پولسازی در خانه.

بسم‌الله

اشتباه من و تو در چیست؟

این‌ها که می‌نویسم اشتباه‌های من بوده است. شاید اشتباه تو هم باشد.

 

۴۳

اشتباه شماره چهار: عادی‌شدن، گرفتار روزمرگی‌شدن و از اهمیت موضوع غافل‌شدن

عادت می‌کنم و اهمیت موضوع برایم کمرنگ می‌شود. می‌دانم ورزش و یادگیری و مطالعه مهم است. روز نخست با جدیت ورزش می‌کنم، با جدیت مطالعه می‌کنم و بعد کم‌کم این جدیت کمتر می‌شود. چه کنم این اتفاق روی ندهد.

۴۴

هر روز ورزش و هر روز مطالعه و هر روز نوشتن و هر روز تولید محتوا. این مهم است.

تولید محتوا. هر روز اگر کارگاهی مرور می‌کنم در همان روز باید محتوایی نیز تولید کنم.

این موضوع ردخور ندارد.

۴۵

اشتباه شماره پنج: حواس‌پرتی

در زمان نوشتن، گاهی حواسم و ذهنم به جاهای دیگری می‌رود. دارم مطلب می‌نویسم و در ذهنم هزار کار دیگر هم مرور می‌کنم که برای مثال، خب بعد از نوشتن، باید بروم سر ساختمان و بعد پیگیری کنم برای رنگ‌زدن حفاظ. و بعد اگر نقاش نمی‌آید خودم دست‌به‌کار شوم و رنگ بزنم یا اینکه یک نفر دیگر پیدا کنم و اینکه جلوی عابربانک بایستم و پول دروپنجره‌ساز را واریز کنم و بعد به وی اطلاع دهم و بعد یادم باشد پیگیری کنم که برای نصب سنگ پشت تلویزیون حتما بیایند و بعد یادم باشد قبل از نصب، عکس سنگ‌ها را برای فروشنده سنگ بفرستم تا مشخص کند به چه نحو سنگ‌ها کنار هم قرار گیرند تا موج‌ روی سنگ‌ها در کنار هم هم‌خوانی داشته باشد و اینکه به پدرومادرم هم سر بزنم و اینکه واتساپ هم چک کنم که آیا تخفیفی برای فاکتور حفاظ داده‌ است و اینکه از دوستم، سجاد، شماره کارت بگیرم برای پرداخت سهم دورهمی دیروز و اینکه تصویرهای طراحی حیاط را برای محمدعلی بفرستم تا به استادش بدهد و هماهنگ کند برای اینکه از نزدیک بیایند و حیاط را ببینند و… و اینکه نمی‌دانم آیا داربست هم نیاز دارند؟

۴۶

این‌ها فکرهایی است و البته بخشی از فکرهایی است که در زمان نوشتن همین کتاب و در همین لحظه به ذهنم می‌آمد و من در حال نوشتن بودم و این‌ فکرها در حال گذر از ذهنم. برخی سریع رد می‌شوند و برخی آهسته. برخی متوقف می‌شوند تا تکلیفشان را در همان حال مشخص کنم و بعد رد می‌شوند.

۴۷

اشتباه شماره شش: تردیدها و دودلی‌های فریبنده و توقف‌ساز

در روزهای مختلفی که هر یک از ما به هر نحوی می‌گذرانیم، مسئله این است:

آیا راه بهتری برای سپری‌کردن روزهایمان وجود دارد؟

آیا اساسا باید به خودمان سختی بدهیم برای رسیدن به موفقیت در آینده؟

آیا تضمینی هست که اگر سختی بکشیم، در آینده موفق می‌شویم؟

این آینده یعنی چند وقت دیگر؟ یک هفته دیگر یا یک ماه یا یک سال یا ده سال دیگر؟

این موفقیت را چه زمانی می‌بینیم و کسب می‌کنیم؟

امروز انگیزه دارم و با جدیت کار می‌کنم و برنامه‌ریزی و تمام کارهایم در راستای رسیدن به هدفم. اگر فردا شل شدم و درجا زدم و کاری دیگر انجام دادم، آیا سختی‌های امروزم به فنا رفته است؟

آیا اگر رسیدن به موفقیت نیازمند تلاش بی‌وقفه و مداوم و طولانی‌مدت است، می‌توانم تا پایان ادامه دهم؟

اگر ادامه ندادم و فقط سختی‌هایش در ذهنم ماند و بی‌هیچ نتیجه و دستاورد مطلوب به جایی نرسیدم، فرق من با آن کسی که از اول هیچ قدمی و تلاشی در این راه نکرده است و از همان اول در این مسیر گام نگذاشته است، چیست؟

این‌ها برخی از تردیدها و سؤال‌هایی است که ممکن است به ذهن خیلی‌ها بیاید یا در ذهن خیلی‌ از ما باشد.

۴۸

مسئله این است که سؤال و بهانه و توجیه و دغدغه همیشه هست. مهم این است که شروع کنیم. شروع بعد از کمی فکر و برنامه‌ریزی الزامیست و مهم ادامه‌دادن کار است که به طور مداوم آن را بهبود دهیم و ارتقا بخشیم و از این حالت سستی و عادی و بی‌هیچ تنشی زندگی‌کردن دست برداریم. به قول یکی از افراد موفق، اگر همه چیز زندگی‌ات تحت کنترل است، یعنی به اندازه کافی سریع حرکت نمی‌کنی.

۴۹

اشتباه شماره هفت: امروز و فردا کردن‌ها و دل‌خوش‌بودن به آینده

بجنب. هی عقب‌انداختن و هی امروز و فردا کردن و هی دست‌ روی دست‌ گذاشتن و با این حس و حرف‌های ذهنی و درونی، خود را دلخوش‌کردن که حالا زمان هست، فردایی هم هست، امروز را خوش باش، هنوز فرصت هست. این‌ها را بریز دور. همین امروزوفرداکردن‌ها بوده است که ما را به این روز و حال انداخته است که دقیقه نود و با استرس و فشار باید کار کنیم. چرا از همان اول با آرامش و قدرت کارمان را درست و دقیق و حرفه‌ای انجام نمی‌دهیم؟!

۵۰

برای متمایزشدن و برای شناخته‌شدن و برای موفق‌شدن، اوضاع‌واحوال فعلی عالیست، همه چی فراهم است، هیچ فرمول پیچیده‌ای در کار نیست، عالی و راحت و حرفه‌ای. باید کارمان را درست انجام دهیم. بخوانیم و بنویسیم و برنامه‌ریزی کنیم و از این مسیر لذت ببریم. از یادگیری و رشد و شوق و علاقه‌ای لذت ببریم که طی این مسیر در ما ایجاد می‌شود. همین و تمام. هدفمان ارزش‌دادن و خدمت‌رسانی به دیگران باشد. شهرت یا ثروت، دستاوردهای جانبی کار است، به دنبالش می‌آید. فقط برای سلامتی و یادگیری و ورزش و تغذیه و دانشمندشدن و مهارتی را ‌یادگرفتن وقت بگذاریم. هزار حاشیه مثبت و رؤیایی، ما را دنبال می‌کنند. فراتر از آنچه می‌خواهیم.

۵۱

اشتباه شماره هشت: بهانه‌ها

شاید بپرسید نمی‌دانیم چگونه شروع کنیم. اگر نمی‌دانی از کجا شروع کنی، اگر نگرانی، اگر دلهره داری، اگر می‌ترسی، اگر شوق و شور زیاده‌ازحد داری که خودش تو را از شروع باز می‌دارد، اگر خیال‌پردازی، اگر تنهایی، اگر کم‌سن‌وسالی، اگر بزرگسالی، اگر بیماری، اگر ناتوانی، اگر ناامیدی، اگر شکست‌خورده‌ای، اگر بحران‌زده‌ای، اگر هر دلیل و توجیه و مدرک و منطقی که به ذهن تمام جهان نمی‌رسد و تو یکی از آن‌ها را داری، مهم نیست. تو را قسم می‌دهم به خدای خودت که خودت خوب‌ می‌دانی که می‌توانی. بلد نیستی، یاد می‌گیری. یاد گرفتی، انجامش می‌دهی. انجامش دادی، تکرارش می‌کنی. تکرارش کردی، بیشتر یاد می‌گیری. بیشتر یاد گرفتی، مسلط می‌شوی. مسلط شدی، پیشرفت می‌کنی. پیشرفت کردی‌، موفق می‌شوی. موفق شدی، نتیجه کارت را دیده‌ای. نتیجه کارت را ببینی، باز هم دنبال یادگرفتن می‌روی و این چرخه باز هم ادامه می‌یابد.

۵۲

اشتباه شماره نه: انگیزه‌گرفتن فقط از بیرون

هنوز حس و حال کارکردن مداوم و دقیق و عمیق را ندارم. به نظر می‌رسد وقتی در جمع فراگیران و دانشجویان و جویندگان علم و دانش باشم، انگیزه و علاقه و تمایلم برای مطالعه و برنامه‌ریزی و کارکردن بیشتر می‌شود. باید نیرویی درونی باشد که مرا به جلو هل دهد. بیشتر از تمام زمان‌ها… . نه اینکه منتظر عامل یا انگیزه‌ای بیرونی باشم برای اقدام‌کردن.

۵۳

حواسم رفت به حساب‌ کرایه وانتی که سنگ تلویزیون را آورده بود و سنگ سنگین بود و برادرم، حامد، با تندی به وی گفته بود که بیاید سنگ را پایین بیاورد و او قسم خورده بود که به خدا نمی‌توانم.

۵۴

اشتباه شماره ده: بی‌برنامه‌گی

صبح تا الان چقدر مطالعه‌ کرده‌ام و چقدر نوشته‌ام و چقدر فکر کرده‌ام و چقدر برنامه‌ریزی کرده‌ام و چقدر برای آینده‌ام وقت گذاشته‌ام؟ اصلا اگر کسی همین الان از من سؤال‌هایی مانند این بپرسد، چه جوابی می‌دهم: بپرسد هدفت در زندگی چیست؟ به کجا می‌خواهی برسی؟ روزهایت را به چه امیدی شب می‌کنی؟ در آینده‌، چه برنامه‌ای برای خودت داری؟ می‌خواهی کجا باشی؟

شاید بگویی این‌ها حرف است، این‌ها بازی است، مسخره‌بازی است، در این اوضاع‌واحوال می‌شود برای آینده برنامه‌ ریخت؟ آدم از فردایش هم خبر ندارد، برنامه دیگر چیست؟ فقط فکر این هستیم که لقمه‌ای دربیاوریم و شکم زن و بچه‌مان را سیر کنیم. هر روز که کارمان مشخص است و بعد از کار سری به خانه پدرومادر یا پدرومادر همسر می‌زنیم و با بچه‌ها بیرون می‌رویم یا حرف می‌زنیم و خلاصه شب می‌شود و می‌خوابیم و دوباره صبح به همان ‌ترتیب. در‌ آینده هم همین است دیگر. در گذشته هم همین‌طور بوده است. ده سال گذشته، هر روز به سر کار رفته‌ایم و پولی درآورده‌ایم و کمی از آن را خرج کرده‌ایم و خورده‌ایم و کمی هم سرمایه‌گذاری و خرید و این‌ها. همین است دیگر. برنامه‌ریزی را نمی‌فهمیم کجای دلمان بگذاریم؟

۵۵

ببین اگر نگاه و تفکر و فلسفه‌ات از زندگی این‌ است، همین الان بلند شو و برو سراغ کارهای دیگرت. البته اشتباه گفتم. همین که الان در حال مطالعه این متن هستی؛ یعنی آدمی با آن نگاه و تفکر و فلسفه نیستی. یعنی علاقه‌مند به پیشرفت و برنامه‌ریزی و موفقیتی. شاید هم نباشی و از سر کنجکاوی یا با دیدی بدبینانه و پرایراد در حال مطالعه این نوشته‌ای. نمی‌دانم. به هر حال، خیلی از آدم‌ها نگاهشان به دنیا این گونه است: روز را با کار و گردش و صحبت و خاطره و… شب‌کردن و شب را برای روز بعد استراحت کردن و دوباره روز از نو،‌ روزی از نو. اگر از آینده و برنامه‌ریزی و اقدام براساس برنامه‌ برایشان بگویی، پس می‌زنند و شاید هم مسخره‌ات کنند و بگویند دلت خوش است، بچسب به زندگی الانت، هیچ‌کس از آینده خبر ندارد و حرف‌هایی از این دست.

۵۶

همین است که فقط تعداد کمی از آدم‌ها به موفقیت‌های چشمگیر و جهانی می‌رسند. همین است که تعداد انگشت‌شماری از آدم‌ها مشهور و ممتاز و برجسته می‌شوند. همین است که برند شخصی و تمایز و پیشرفت برای معدودی از آدم‌ها رقم می‌خورد. آن‌هایی که اهل هم‌رنگ جماعت‌شدن نیستند، آن‌ها که می‌دانند سختی برنامه‌ریزی و تلاش و شب‌بیداری بسیار کمتر از زجر و نگرانی و فشار زندگی‌ عادی و بی‌برنامه است.

 

ادامه دارد

دکتر مجید نعیم‌یاوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *